زندان قندهار، درامه ای که هیچ کس خم به ابرو نمی آورد
محمد اسحاق فیاض محمد اسحاق فیاض

 

هفته گذشته باردیگر تحولی در زندان قندهار، رخ داد که تعحب همگان را برانگیخت، زیرانزدیک به 500 نفراز افراد زندانی طالبان یک بار دیگر از زندان قندهار موفق به فرار شدند.گروه طالبان بلا فاصله پس از انجام این عملیات، با آب و تاب فراوان و با افتخار اعلام کرد که آنان با ایجاد تونلی به طول 320 متر در زندان مرکزی قندهار توانستند 475 زندانی شان را که همه شان مربوط به گروه طالبان بودند از این زندان فراری دهند. جالب این است که توریالی ویسا والی قندهار نیز بجای آن که توجهی برای این  غفلت پیدا کند در یک نشست خبری حاضرشد و از آنجایی که گپی برای گفتن نداشت به ناچار تمامی گفته های سخنگوی طالبان را تایید کرد و گفت که تمامی زندانیان فراری، به جز یک تن از آنان، اعضای گروه طالبان بوده اند. تونلی که این زندانیان از طریق آن فرار کردند، طی چهار ماه از داخل زندان به محوطه داخل یک خانه واقع در نزدیک زندان حفر شده بود.فرار زندانیان در اثر بی پروایی و غفلت نیروهای امنیتی صورت گرفته اما عملیات مشترک نیروهای افغان خارجی برای دستگیری دوباره زندایان فراری آغاز شده است.

 این سخنان تمام گفته های مقامات دولتی قندهار در واکنش به این رویداد گنگستری بود. رویدادی که  شاید در دیگر نقاط دنیا جزء محالات بشمار برود که طی 5 ماه در فاصله 320 متری زندان کانالی به اندازه قد آدم حفر شود هیچ کسی از آن بو نبرد! و در یک شب در دهها اطاقک سلول های قفل شده نزدیک به 500 نفر بگریزد، بازهم هیچ کسی خبر نشود!، 25 نفر از افراد مسلح طالبان از طریق تونل وارد زندان شوند و باسروصدای زیادی زندانیان را با خبرکند که بگریزند، اما هیچ گوشی این سروصداها را نشنود! شرنگ شرنگ شکستن قفل ها و زنجیرها از میله های آهنین سلول هرگز هیچ مسئولی را و نگهبانی را مشکوک نسازد! از ساعت 11 تا 3 شب عملیات فرار انجام بگیرد، خواب غفلت و خیانت چنان نگهبانان و مسئولین زندان را فراگیرد که حتی یک  نفرهم بیدار نشود!،به راستی چنین اتفاقی در کدام جای  دنیا غیر از افغانستان و آنهم در قندهار  رخ می دهد؟!

 ایا از محالات نیست که چنین اتفاقی در جاهای دیگر دنیا رخ دهد؟

افغانستان کشوری است که محالات را هم ممکن می سازد، زیرا وقتی در طول ده روز حوادث تررویستی چنان پی هم و مرتب رخ بدهد که  مسئولین امنیتی اصلا نفهمد از کدام سمت و سو ضربه می خورند و از گیجی توان هیچ گونه عکس العملی را نداشته باشند، دیگر چی انتظاری داری که محالات در کشور ما تبدیل به ممکن نشود؟

گفته می شود که خشونت های طالبان 60 درصد در کشورافزایش یافته است، این آماربیشتر روی حملات متعدد و پراکنده چریکی، انتحاری و مین گذاری طالبان  تاکید دارد، اما امروزها آنچه بیش از همه مایه نگرانی مردم شده است، نفوذ عوامل طالبان در داخل دستگاه های امنیتی کشور است، حوادث چند روز گذشته چنان سریع، خونین و اعجاب انگیز رخ داده است که این گمان را برای نویسنده القامی کند که اصلا در این کشور دستگاههای امنیتی برای جلوگیری از نفوذ عوامل طالبان در  داخل نیروهای پولیس، اردوی ملی و سازمان استخبارات وجود دارد یانه؟

   در طول تقریبا ده روز سه حادثه مهم و خونین رخ داده که تعجب همگان را برانگیخته است، نفوذ عوامل طالبان در داخل وزارت دفاع به قصد ترور وزرای دفاع افغانستان و فرانسه، فرار حدود 500 نفر از زندان قندهار وحمله به کادر آموزشی نیروهای خارجی در بخش نظامی میدان هوایی کابل که در آن 9 نظامی خارجی و یک افغان کشته شد، دانه درشت های این تحولات خونین امنیتی در چند روز اخیر است. هرچند تحولاتی از قبیل راکت باران کابل، چندین انفجار در جلال آباد و قندهار و در گیری در داخل قول اردوی اتل قندهار و به آتش کشیده شدن کاروان اکمالاتی ناتو در ولایت های غزنی و قندهار و در اختیار داشتن یکی دو ولسوالی های ولایت نورستان و در حال سقوط بودن دو ولسوالی دیگر در ولایت کنر توسط طالبان و حتی اعلام آغاز عملیاتی به نام«بدر» توسط طالبان و... حوادث از طبیعی تحولات افغانستان به شمار می رود، اما آنچه سئوال  بزرگ را به وجود می آورد این است که چرا عوامل طالبان تا این اندازه در دستگاه هایی دولتی نفوذ کرده اند؟

جالب این است که وضعیت امنیتی به اندازه ای وارونه و معکوس شده است که بجای آن که مقامات دولتی به دفاع برخیزند که در حمله انتحاری داخل وزارت دفاع، فرار زندانیان از قندهار و در گیری خونین میدان هوایی کابل، آنان دست نداشته اند و یا راهکارهایی را برای جلوگیری از نفوذ طالبان در دستگاههای امنیتی روی دست گرفته ایم، این بار این سخنگویان طالبان هستند که به دفاع از نیروهای امنیتی افغانستان برمی خیزند و می گویند که آنان هیچ گونه نقشی در فراری دادن زندانیان طالبان نداشتند!.

ذبیح الله مجاهد سخنگوی طالبان در مصاحبه با بی بی سی هر نوع همکاری زندانبانها و مقام های دولتی در اجرای طرح فرار زندانیان طالبان از زندان را رد می کند و می گوید برنامه فراری دادن زندانیان طالبان از زندان قندهار، یک برنامه پیچیده بود که پنج ماه طول کشید و سرانجام با موفقیت عملی شد. او می گوید که طالبان، گروهی از بمب گذاران انتحاری و افراد مسلح خود را نیز در محلات نزدیک زندان جا به جا کرده بودند که اگر چنانچه زندانبانان متوجه فرار طالبان شوند و بخواهند مانع آنان شوند، این گروه به زندان حمله کرده و زندانبانان را مشغول نگاه دارند  ولی طرح به گونه ای انجام شد که زندانبانان دولت، حتی یک ساعت بعد از پایان این عملیات نیز متوجه فرار طالبان نشده بودند. خبر فرار طالبان از زندان را مقام های دولتی از طریق رسانه ها با خبرشده اند!.

زندان قندهار آشوب زده ترین و خشن ترین زندان افغانستان به شمار می اید، این زندان فقط یک بار حادثه را تجربه نکرده است، طی ده سال گذشته بارها مورد حملات تروریستی قرار گرفته است، جلو زندان بارها شاهد حملات انتحاری بوده است و در کنار این تحول یکی از حملات خونین دیگر دو سال پیش در همین زندان اتفاق افتاد، در14 جون سال 2008حدود 40 مرد مسلح طالبان دروازه ورودی زندان قندهار را منفجر کردند و پس از کشتن نگهبانان زندان، وارد سلول های زندان گردیدند و زندانیان خود را آزاد کردند. طالبان با تجهيزات کامل به صورت علني در شهري كه پر از نيروهاي امنيتي  داخلی و خارجی بود، آزادانه با موترهاي شان وارد شهر قندهار گردیدند و به سوي زندان قندهار مارش كردند و هيچ نيرويي مانع ورد آنان به شهر نشد و آنان با خيال راحت در وازه زندان را با موتري كه مملو از مواد منفجرا بود؛ درهم شكستند و نگهباناني را كه  از همه جا بيخبربودند كشتند و با خيال راحت وارد زندان شدند و حدود يك هزار زنداني را از زندان قندهار آزاد ساختند که از جمع آنان بیش از 400 نفر آنان از افراد طالبان بودند. اما این بار باحفر تونل فقط زندانیان خود ار گل چین کردند و از این جمع فقط یک نفر از افراد طالبان نبودند که موفق به فرار گردید.

 پس از این رسوایی تنها واکنشی که از سوی مقامات دولتی نشان داده شد، این بود که هشت تن از جمله جنرال غلام دستگیر رئیس زندان سرپوسه معاون او و چند تن از نگهبانان، در ارتباط با قضیه فرار زندانیان طالبان مورد بازجویی قرار گرفتند. این بازجویی مسئولان زندان قندهار از سوی هیئتی متشکل از نمایندگان وزارات دفاع، داخله و عدلیه و اداره امنیت ملی و دادستانی انجام شد. مقامات دولتی گفته اند که قرار است این افراد از قندهار به کابل منتقل شوند هر چند هنوز اتهام مشخصی علیه این افراد مطرح نشده است. جنرال طاهر مومند عضو هیات اعزامی می گوید که آنان پیش از این هشدارهایی را مبنی برتحرکات طالبان به مسئولین این زندان داده بودند و ما پیش از پیش معلوماتی را از تصمیم طالبان مبنی بر فراری دادن زندانیان این محبس دریافت کرده بودیم اما از فرار زندانیان با حفر تونل از مسیردورتر از زندان اطلاعاتی نداشتیم.

سئوال اساسی این است که اگر فرض را براین بگیریم که مسئولین امنیتی ازحفر تونل خبرنداشتند، ایا همین غفلت خود برای نیروها و مقامات امنیتی کاستی و جرم نیست؟ در دیگر کشورها اگر رسوایی کمتر ازاین رخ می دهد، نه تنها مقامات پایین رتبه  که مقام نخست وزیری هم استعفا می دهند و از مردم معذرت می خواهند، اما در افغانستان مقامات حتی خم به ابرو هم نمی آورند و حتی در برابر نمایندگان هم خود را مستحق پاسخ گویی نمی دانند.

سئوال اساسی این است که چرا مسئولین امنیتی در برابر این گونه حوادث به مردم پاسخ نمی گویند و چرا در برابر این گونه غفلت ها توبیخ و بازخواست نمی گردند؟

 به راستی چه تفاوتی است با حمله طالبان به خیمه جرگه مشورتی صلح در سال گذشته با این حوادث؟

 در آن حادثه که فقط یک نفر توسط فیرهای راکتی بالای خیمه جرگه مشورتی صلح کشته شد، اما به دلیل این غفلت و ناتوانی های امنیتی هم امرالله صالح رئیس امنیت ملی و هم حنیف اتمر وزیر داخله توسط اقای کرزی برکنار گردیدند، اما در حمله داخل وزارت دفاع چند نفر کشته شدند و حثیت وزارت دفاع نزد جامعه جهانی و رسانه های خارجی به تمسخر گرفته شد و نیز حدود 500 طالب که 110 نفر شان از فرماندهان طالبان بودند از قندهار فرار کردند و بیش از ده نفر که اکثر آنها آموزگاران خارجی نیروهای مسلح بودند در میدان هوایی کابل کشته شدند. اما بازهم هیچ مقام امنیتی مستحق توبیخ و بازخواست نیست؟

  اساسا چه تفاوتی میان این حوادث و حمله طالبان بالای جرگه مشورتی صلح است که در آن حادثه دو مسئول امنیتی برکنار می شوند، اما در حوادث خونین چند روز اخیر هیچ مسئولی پاسخ گو نیست و هیچ غرق خجالتی هم از پیشانی مبارک شان جاری نمی شود؟.

به هرحال اگر مسئولان امنیتی همین هایی باشند که در برابر هرغفلتی خم به ابرو نمی آورند، بعد از این نیز باید منتظر حوادث مهمتر و خونین تر دیگری بود که در دیگر کشورها جزء محالات به شمار می رود و افغانستان جزء ممکن ها است.


May 3rd, 2011


  برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
 
گزیده مقالات